
شبکه اجتماعی
نویسنده : جامعه باز - کد خبر : 39678
۲۲ قوس , ۱۳۹۴

محیالدین مهدی
کرزى ریکارد پیشکسوتان خود را شکست!
موقف حکومات افغانستان، بعد از تأسیس پاکستان در مورد خط دیورند، در دو نکته خلاصه مىشد:
١. همه خواهان «حق تعیین سرنوشت براى مردم پشتونستان» بودند. بارى ادعاى الحاق اراضى آن سوى خط دیورند به خاک افغانستان را، مکرراً رد کردهاند.
٢. در تمام نقشههایی که در این دوره ترسیم و چاپ شدهاند، در مرز هاى شرقى و جنوبی افغانستان، پشتونستان نوشته شده است، که این هم تأییدى بر همان مدعاست که حکومات افغانستان پشتونستان را منحیث یک کشور مستقل مىخواستند، نه جزو کشور افغانستان. شاید بتوان این دیدگاه رسمى را «دیدگاه ملى» آن زمان خواند.
اما برخى از احزاب و بعضى اشخاص ، دیدگاهى فراتر از این داشتند و پشتونستان را براى افغانستان مىخواستند، چنانکه هماکنون نیز چنین است.
در دورۀ دولت اسلامى مجاهدین و امارت اسلامى طالبان، تقریباً هـیچگاهـى این موضوع مطرح نشد.
حامد کرزى از همان آغاز دستیابىاش به قدرت، هرازچندگاهى ـاز همان دید غیررسمىـ به این مسئله پرداخته؛ و همواره او و برخى از اعضاى کابینهاش ادعا کردند که «ما خط دیورند را قبول نداریم، خاک ما تا اتک است.»
اینک کرزى، بار دیگر همان دیدگاه الحاقجویانه را، اینبار با صراحت هرچه تمام، مطرح کرد.
اینبار اهمیت موضوع، بیشتر به زمان طرح و زبان بیان آن ارتباط مىگیرد، در حالی که رییسجمهور افغانستان مهمان دولت پاکستان است و مصروف مذاکره براى دستیابى به صلح و امنیت، در مهمترین مجلس، یعنى کنفرانس قلب آسیا در آن کشور حضور دارد، و البته به طور قطع یکى از موضوعات مطرح در این کنفرانس، رفع منازعۀ مرزى میان افغانستان و پاکستان بوده است. طرح این مسئله در چنین شرایطى، بهمثابه خنجرزدن از پشت تلقى مىگردد. هدف از طرح آن در این فرصت حساس، ایجاد مانع براى دستیابى به هرگونه موافقه است.
اگر رییسجمهور غنى خواهان دستیابى به صلح است، ابتدا باید خود را از شر این دشمن صلح خلاص کند.
محسن نیکومنش
مسئولیت تغییر وضعیت زنان در افغانستان برعهده کیست؟
سومین جشنواره بینالمللی فیلم مستند افغانستان با تأکید بر موضوع زنان در افغانستان دیروز جمعه در استکهلم آغاز شد و امروز و فردا هم ادامه خواهد داشت. پدیدۀ جالبی که دیشب بیش از پیش توجه مرا جلب کرد، بهویژه در فیلم «پشت فرمان رانندگی» به کارگردانی خانم صحرا کریمی، این است که تقریباً همۀ مردان مصاحبهشونده میگویند که در جامعه افغانستان نمیشود وضعیت زنان را تغییر داد، چون جامعه سنتی است و با توجه به تفکر دینی و آداب اجتماعی غالب بر جامعه برای خانمها مشکل است که مثلاً در شهر رانندگی کنند. به عبارت دیگر میتوان نتیجه گرفت که هیچ کسی مسئول حاکمیت این تفکر در جامعه نیست و هیچ کسی هم نمیتواند با این تفکر دربیفتد.
نوعی فرار از مسئولیت در همۀ مردان مصاحبهشونده دیده میشود. اینکه آیا این مردان نمایندۀ تفکر غالب بر جامعه هستند یا نه را نمیشود به سادگی تأیید یا رد کرد؛ اما اینکه حرف دیگران و نگاهشان به ما چهقدر میتواند در عملکرد ما تأثیر بگذارد، قابل توجه است. متأسفانه هنوز در جوامعی چون افغانستان و ایران حرف و نگاه دیگران بر جسارت و جرأت ما در شکستن هنجارهای جامعه تأثیر بسیار دارند. در حالی که بیشتر تهرانیها به حاکمیت جمهوری اسلامی بر سرنوشتشان بهشدت انتقاد دارند، اما هنوز کمتر کسی یا درصد بسیار ناچیزی از تهرانیها حاضر میشوند برای سوگواری در مرگ عزیزانشان از اجارۀ مساجدی که بزرگترین پایگاه تقویتکننده حاکمیت است، چشمپوشی کنند. آنها هم از حرف مردم میترسند!
کسی از عالم غیب برای تغییر شرایط اسفبار زنان در افغانستان و ایران نخواهد آمد. تغییر شرایط زنان برعهدۀ من است، برعهدۀ ماست. اما یک وجه دیگر این انکار مسئولیت مردان مصاحبهشونده، دریچهای به سوی روشنایی را برای ما باز میکند. اینکه اکثر افراد، دستکم در برابر دوربین فیلمبرداری، تلاش میکنند از پذیرش مسئولیت نگاه و عملکرد ضدزن فاصله بگیرند، بیانگر تغییر تدریجی هنجارهای اجتماعی در افغانستان است. مادامی که موانع جدی بر سر راه رسانهها در افغانستان ایجاد نشود، حرکت سریع به سوی کمشدن فشار و تهدید بر زنان ادامه خواهد داشت. تجربۀ اعتراضات زنان در ایران زیر یوغ ارتجاع جمهوری اسلامی هم نشان داده که حتا محدودیتهای شدید حکومت نمیتوانند مانع رشد تفکر جامعه، اعم از زن و مرد شوند.
هنوز دیدگاهی داده نشده.
دیدگاهتان را بنویسید: