
معنای دیگر خیزشهای مردمی
نویسنده : خلیل پژواک - کد خبر : 29239
۲۶ ثور , ۱۳۹۴

نگاه غالب در مورد خیزشهای مردمی علیه طالبان، ستایشآمیز است. ما (حتا رسانهها) بهپاخاستن مردم علیه طالبان را نوعی رجزخوانی ملت در برابر این پدیده میدانیم. میتوان آنها را محق دانست و کارشان را توجیه کرد. میتوان اینکه مردم از گرد و باد طالب عصبانی میشوند را بهمثابه مالیدن پوز آنها بر خاک مذلت نیز تعبیر کرد. منظورم این است که اگر میدان شعاردادن و رجزخوانی باشد، همۀ اینکارها نهتنها شدنی است، که مقبول است. ولی اگر پای حساب و کتاب سود و زیان به میان آید، ناگزیریم کمی روی شقیقههایمان آب سرد بریزیم و لختی وا ایستیم و فکر کنیم که معنای خیزش مردمی چیست؟ از کجا بر میخیزد و چه پیامدهای میتواند داشته باشد؟ بقیۀ این یادداشت، شرحی بر این پرسشهاست:
خیزش مردمی، یعنی جمعیتی بهستوهآمده از دست طالب (در خوشبینانهترین تعبیر) دست به اسلحه میبرند، راهی کوه و دشت میشوند و علیه طالب سینه سپر میکنند و اگر بتوانند، اجسادشان را روی زمین میاندازند. اما این جماعت، نمیتوانند «رابین هود» باشند که صرفاً با نیت خیر یکسره برزمند و نه از آسمان آمدهاند که پس از قلعوقمع طالبان برگردند. مسئلۀ مهم این است که مجموعهای از انسانهای گوشت و پوست و خوندار (که میتوانند اشتباه کنند) از درون یک جامعه سر بلند میکنند، مسلح میشوند و میجنگند. مهمتر اینکه آنها دوباره در همان جامعه زندگی میکنند. در جامعهای که پولیس دارد، نیروی نظامی دارد، قانون و دادگاه و بروکراسی نسبتاً پیچیدهای دارد، آنوقت میشود از آنها انتظار داشت که پس از جنگیدن، آن را فراموش کنند و چنان شهروندان مطیع، برگردند به زندگی عادی؟ بعید میدانم. هرخیزشی یک آفت است. آبها میخیزند و سیلاب راه میافتد و طبیعت را آشفته میکند. خیزش اجتماعی نیز همین است؛ در غیبت یک نظم قوی سیاسی به میان میآید و طبیعی است که آشفتگی اجتماعی را به همراه دارد. دولتی که نمیتواند ارتش و پولیساش را به تمامی کنترل کند، دشوار است که بتواند گروههای مسلح «خودسر» را رام سازد.
خیزش مردمی، ظرفیت بدلشدن به جنگسالاری تمامعیار را دارد. باید میان نفرت شهروندان نسبت به طالبان و فراگستردن بساط آشوب، مرزبندی روشنی شود.
هنوز دیدگاهی داده نشده.
دیدگاهتان را بنویسید: